زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

زهرا نفس مامان و بابا

زهرا و ننه سرمای در راه

چند وقت پیش رفتم پیش یک خانوم مهربون و شال و کلاه برای زهرا سفارش دادم... زهرا دیگه داره کم کم آماده میشه برای زمستان این هم عکسش                                             نذاشت بذارم سرش... ...
4 مهر 1393

شیرین زبون

دخترک شیرین زبون ما داره کم کم پر حرف تر از قبل میشه و الان   هم چند وقتیس ت که با سوال های مکرر اییـ     سییه از ما می خواد تا براش یکی یکی اسم وسایل  و ... رو بگیم. چند روز پیش داشت بلال می خورد،بعد از خودش می پرسید اییـ  سیه و خودش جواب خودش رو می داد بَََُُِِ ب و کلی برا خودش ذوق می کرد.   موبایل من رو میاره تا عکس ها رو یکی یکی نشونش بدم و اون هم همه رو برام معرفی کنه..ماما...بابا...ماما جی(مادرجون)  دایی و ... کفش هاش رو میاره و میگه پا...وساعت ها میذاره پاش بمونه و من باید با گریه کفش هاش رو  دربیارم. تبلیغ رب زشک که از تلو...
29 شهريور 1393

زهراو باز هم جوی آب

جمعه به اتفاق مامان جون اینا رفتیم کوهپایه... توی این عکس واسه خودت می رفتی و برام دست تکون می دادی و بای بای می کردی جوی آب و کلا آب که می بینی دیگه کسی نمیتونه جلودارت باشه...همه اش مواظبت بودم که توی آّب نیفتی   بیچاره مامان جون..یه جاهایی که کم می آووردم مامان جون مواظبت بود   می خواستی دمپایی به این  بزرگی رو  پات کنی                                      &nbs...
24 شهريور 1393

رفت و برگشت مادرجون از کربلا

دهم شهریور مادرجون رفتند کربلا و ما ساعت 8 صبح رسوندیمشون فرودگاه... زهرا هنگام بدرقه ...و هجدهم شهریور ساعت 11 صب با یه دسته گل رفتیم فرودگاه برای استقبال زهرا هنگام استقبال و این هم زهرا  خانوم و سوغاتیهاش یدونه چادر عربی و و دودست تاپ شلوارک هم بود که دیگه حال نداشتم ازشون عکس بگیرم دست مادرجون درد نکنه که این همه سوغاتی واسه تک نوه اش آوورده... البته زهرا خانوم نی نی عمو صادق تو راهه و مهر به دنیا میاد از اون موقع به بعد دیگه همه چیز باید نصف بشه... ...
23 شهريور 1393

....

یک شب ماان جون و بابزرگی(به قول زهرا بابابزی )و دایی علی اومدن خونمون .. دایی علی برا شام سفارش پیتزا داده بود که من هم براشون درست کردم و این هم دسر ...
23 شهريور 1393

بدون عنوان

سلام.... واسه غیبت یک دو هفته ای از همه معذرت می خوام...مشکل اینترنت بود که فعلا حل شده... امشب می خوام از کم حوصلگی خودم بگم... همیشه عادت داریم خوبی ها رو بنویسیم و از آن ها بگیم در حالی که بعضی وقت ها هست که همه چیز روبراه نیست   ..  من امشب می خوام از سختی راه بگم... می خوام از بهونه گیری های زهرا بگم که بعضی وقت ها اونقدر حوصله ام رو سر می بره   که نا خودآگاه  حس می کنم دستم رفته طرفش و دارم میشگونش می گیرم.... اصلا یجوری هست به ظرفشویی حساسیت داره و همین که که وایمیستم تا کاری انجام بدم از قد و بالای من آویزون میشه و گریه سر میده... ...
15 شهريور 1393

یک پست جامانده...

ا ین عکس ها مربوط میشه به چند روز قبل از سفرمون... این ها عکس های تا تی تاتی کردن زهراست... دختر عزیزم دیگه راه میره و قدم هاش و محکم تر از قبل بر میداره.... امیدوارم همیشه پیروز و استوار باشی عزیزم.... اگر زهرا هر روز بره  حموم بازم کمه...مثل الان توی عکس ...
27 مرداد 1393

طراحی عکس های نی نی هاتون

  http://pizap.com   http://funny.pho.to   http://photofacefun.com   http://tuxpi.com   این ها آدرس چند سایته که می تونید عکس نی نی هاتون رو توی اون طراحی کنید... اگر مشکلی هم بود می تونید برید توی سایت دخملی شکلک و ازش کمک  بگیرید....آدرسش توی پیوند های وبم موجود است   ...
24 مرداد 1393