سفرنامه قم-تهران-اصفهان
عصر چهرشنبه (15/مرداد/93)کرمان رو به مقصد قم ترک کردیم....می خواستیم بریم قم تا به عروسی هدی جون،نوه دایی بابا برسیم... مادرجون و خاله بابا هم همراه ما بودند... تا نیمه راه رفتیم تا اینکه حاج رضا پسر دایی بابا هم به ما رسیدند و خلاصه سفرمون رو ادامه دادیم.... شب ساعت 2 برای خواب رسیدیم امامزاده سیدجعفر محمد یزد..... توی صحن امامزاده خواستیم بخوابیم ...اما از آـنجایی که شما توی ماشین خواب هاتون رو کرده بودید خواب نمب رفتید...من هم برای اینکه بقیه رو بیدار نکنی از جمله بابایی رو مجبور شدم پا به پات بیدار باشم... طاها پسر بشری جون هم خواب نمی رفت...پس من و شما و طاها کوچولو خاله فاطمه اش رفتیم پارک بازی امامزاده ...
نویسنده :
مامان اعظم
13:45