عید فطر و گردش یک روزه
روز عید فطر با مامان جون و بابابزرگ و خاله هایمن رفتیم...به دامن طبیعت و روز خوبی بود....
شما هم کلی شیطونی کردی و هر چی دم دستت می اومد رو می انداختی داخل جوی آب....
خیلی مواظبت بودیم...جدیدا خیلی علاقه به آب پیدا کردی و همه اش میگی أبــ
بعد از کلی شیطونی اینجوری خوابیدی....
مامان جون و خاله فاطمه و خاله فهیمه و دخترخاله زینب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی