زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

زهرا نفس مامان و بابا

بدون عنوان

1392/10/20 22:40
نویسنده : مامان اعظم
190 بازدید
اشتراک گذاری

چند شب پیش قبل این برف و سرمانیشخندرفته بودیم مراسم نامزدی پسرعموی مامان جون(مامان).تقریبا دختر خوبی بودی و مامانی رو اصلا اذیت نکردی...

داشتی آماده می شدی که بری مراسم نامزدیقلب

سالن خیلی سرد بود ترجیح دادم لباس هات رو در نیارمچشمک

بعد هم وسط این همه سر و صدا و بزن بکوب راحت گرفتی خوابیدیمژه

خاله عالیه گفت هر چی جات گرم تر باشه راحت تر خواب میری منم پتوت رو گرفتم دورتلبخند

چند بار بابایی زنگ زد که اگه زهرا اذیت می کنه و سر و صدا آزارش میده بریم... وقتی گفتم راحت گرفتی خوابیدی اصلا باورش نشد.

دوست دارم عزیز دلم.نفس مامان و بابا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

مامان مینا
20 دی 92 23:18
عزیز دلم زهرا جونچه تیپ خوشگلی هم زده
فریده
21 دی 92 8:49
چه دختر زیبا یی دارید . مرسی که به وبلاگ پرهام سر زدید . با اجازه شما رو لینک می کنم . خدا رو شکر کرمان حسابی برف بارون شده. امیدوارم حسابی بهتون خوش گذشته باشه.
مریم مامان دونه برفی
21 دی 92 9:10
سلام عزیزم . دعا میکنم همیشه شاد باشید گلم. دخترگلتونو ببوسید .خداحفظش کنه. راستی خوش به حالتون با این همه برف من که عاشق برفم ولی متاسفانه اینجا برف نیومده . ولی من هنوزمنتظرم.
مامان کیاراد
21 دی 92 9:31
سلام مامانی ...مرسی که بهوبلاگ ما اومدید...خوشحال میشیم بازم پیش ما بیایید....
مامان دیبا
22 دی 92 14:57
عزیز خاله .. ای جوووووووووووووونم...چه تیپی زده دخمل طلا.بووووووووووووووووس
مامان لیانا
22 دی 92 16:57
ای جانم عروسک ناناز
مامان امیرعطا
24 دی 92 1:21
سلام مامان زهرا انوم ماشالله خدا حفظش کنه براتون. ممنون که به وب پسری ما سرزدین . خوشحال میشیم 2باره بیاین پیشمون.
مهديه
24 دی 92 1:55
ايييييييي جانم بودم خودم ميخوردمش