زهرا و اولین زمستان زندگیش
زمستان شده و منم دیگه باید لباس های گرم بپوشم تا سرما نخورم و مریض نشم وووووووووووووووووو چه سرده هوا شال و کلاهی که سرم کردم رو مادرجونم از کربلا برام سوغات آوورده ،همین طور شنلمو ...
نویسنده :
مامان اعظم
22:40