زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

زهرا نفس مامان و بابا

سفره هفت سین 93

سفره هفت سین امسال خونمون رو خیلی دوست دارم.به خاطر این که امسال سفره رو فقط به خاطر زهرا چیدم.سال های قبل راسستش زیاد ذوق و سلیقه به خرج نمیدادم فقط پارسال و امسال انداختم. چون سفره هفت سین امسالمون رو خیلی دوست دارم پس لطفا یکبار دیگه عکس هاش رو ببینید بی زحمت برید ادامه مطلب         سبزه هارو که با کمک مادرجون(بابا)کاشتیم سفره هفتسین پارسال (92) که نفسی مامان هنوز تو دلم بود ...
18 فروردين 1393

قسمت دوم سفرنامه مشهد

  چند روزی که توی مشهد بودیم ،توی مجتمع رفاهی امام سجاد اقامت داشتیم... این عکس سفره هفت سین مجتمع امام سجاده...   زهرا در رستوران...داره سوپ می خوره   زهرا در اتاق...   زهرا در حرم...   هوا خیلی سرد بود...روز اولی که ما رسیدیم برف باریده بود زهرا در رواق دارالحجه...   جدیدا زهرا نماز می خونه و وقتی بهش میگیم زهرا الله اکبر سرش رو میزاره  رو زمین و بازبون خودش میگه نا نـــــــــــــــــــــا. توی حرم هم مهر نماز رو برمی داشت و وقتی میچسبید رو لبش خوشش می اومد و دوباره کارش رو تکرار می کرد     امام رضا دوباره دعوتم کن بیام مشهد پایان ...
16 فروردين 1393

بدون شرح

زهرا خانوم بعد از گذشت ده ماه، تازه یاد گرفته که چجوری با پستونک آب بخوره اینجا هم از حموم اومده بود ...
15 فروردين 1393

بدون عنوان

  روز اول عید رفتیم خونه مامان جون...   این هم زهرا و سفره هفت سین خونه مامان جون...   ببین در نهایت با سفره هفت سین چیکار کرد این وروجک     ...
15 فروردين 1393

اولین مسافرت زهرا

عید امسال امام رضا طلبید و برای اولین بار با زهراجونم رفتیم مشهد  زهرا آماده رفتنه   زهرا توی قطار   زهرا بغل مادرجون   داستان سفر ما ادامه دارد.. . ...
11 فروردين 1393

سال نو مبارک

سلام به همه دوستای گلم.سالل نو و نوروز باستانی بر همه مبارک این هم زهرای عزیز و سفره هفت سین ما   اصلا حواست به من نبود و همش می خواستی سفره ی هفت سین رو بریزی به هم     این هم سبزه است که دست انداختی توی اون و یکم خرابش کردی ...
11 فروردين 1393

گردش یک روزه

یک روز جمعه برای اولین بار با مامان جون و باباجون رفتیم امامزاده ی جوپار برای زیارت این هم زهرا کوچولو پای ضریح امامزاده     برای نهار رفتیم ماهان... این هم زهرا و باباجون.تازگی ها یاد گرفتی که بای بای کنی.تو این عکس هم داری برا من و مامان جون بابای می کنی ...
25 اسفند 1392

لباس عید زهرا

بالاخره موفق شدم برم بیرون و لباس برای زهرا کوچولو نازم بگیرم... امسال هم که اولین  نوروز زندگی دختر گلمه بلوز و شلوار و سارافون براش گرفتم که امیدوارم خوشش بیاد   سارافونش رو فقط موفق شدم تنش کنم و ازش عکس بگیرم..مثل اینکه خوشش اومده ها... انشاالله سال خوبی برای همه نی نی ها و مامانا و باباهای مهربون ایران باشه ...
25 اسفند 1392