زهرا و تلوزیون
مامانی بعضی وقت ها که حوصله ات سر میره و دلت می خواد کسی بغلت کنه...من میام و برات تلوزیون رو روشن می کنم تا یکم آروم شی تقریبا برنامه های تلوزیون رو دوست داری و نگاه می کنی از همه بیشتر اون هایی که آهنگین و رنگی هستن...می دونم که زیاد هم تماشای تی وی برات خوب نیمنم زیاد برات روشن نمی ذارم
اینجا داشتی برنامه زنده باد زندگی کانال دو رو نگاه می کردی...اگه آقای خسروی بدونه که بیننده های کوچولوویی مث زهرا هم داره چیکر میکنه
همچنان محو تماشایی دخترم
توی این عکس ها سرما خورده هم هستی تقریبا برا اولین باره که سرماخوردی نفسی
راستی یه چیز دیگه امروز عصر هم از بس محو تماشای تی وی بودی که هر چی من و بابا صدات کردیم متوجه ما نمیشدی
یه دفعه من با صدای بلند گفتم.. پـــــــــــــــــــــــــــــــــخخخخخخخخخ .بعد چنان ترسیدی که گریه شدی
فک کنم فوتبال پرسپولیس و یه جای دیگه بود.
بابایی هم من رو دعوا کرد
مامانی معذرت خوب من نمیدونستم که اینقدر رفتی تو عمق اون برنامه.
دوست دارم عزیز نفسم