زهرا و اولین برف زندگی
وای خدا جون شکرت...
بعد از 7 یا 8 سال این اولین باری بود که یه همچین برف سنگینی توی کرمان بارید هنوز هم ادامه داره و قطع نشده.صب که از خواب پا ششدم دیدم تمام زمین ها سفید شده و منم دیگه از خوشحالی خوابم نبرد و چون شما خواب بودی شال و کلاه کردم و رفتم حیاط.اداره ها هم تعطیل شد و بابا خونه بود اما چون سرما خورده بود تنها رفتم تو حیاط و یه آدم برفی درست کردم.خیلی حس خوبی بود
این عکس مال صبح زود که هنوز عمو نرفته بود سر کار
این عکس هم مال وقتیه که عمو رفت
این هم آدم برفی که هنوز تو مرحله اولشه و خودم تنهای تنها درستش کردم
این هم شاهکار دست مامانه که بعد یک ساعت تموم شد
این هم دخمل گلم
ببین فلاش دوربین عزیزمامان رو چشکلی کرده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی